جدول جو
جدول جو

معنی محکوم کردن

محکوم کردن
নিন্দা করা , দোষী সাব্যস্ত করা , দণ্ড প্রদান করা
تصویری از محکوم کردن
تصویر محکوم کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی

واژه‌های مرتبط با محکوم کردن

محکوم کردن

محکوم کردن
ایراختن فرمانبردار کردن، مغلوب کردن (در مناظره و غیره)، مغلوب کردن قاضی کسی را
فرهنگ لغت هوشیار