ترجمه محروم کردن به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
معنی محروم کردن
- محروم کردن
- বঞ্চিত করা , অধিকারহীন করা , অযোগ্য ঘোষণা করা , বাদ দেওয়া , নীচে নামানো
تصویر محروم کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با محروم کردن
محروم کردن
- محروم کردن
- اپخشاییدن زینیتن ز بهراندن بی بهره کردن محروم داشتن: ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را باین سرچشمه اش منشان که خوش آبی روان دارد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار