معنی لرزش داشتن
لرزش داشتن
টলমল করা
تصویر لرزش داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با لرزش داشتن
لرزش داشتن
لرزش داشتن
Lurch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
cambalear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
schwanken
دیکشنری فارسی به آلمانی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
chwiać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
покачиваться
دیکشنری فارسی به روسی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
хитатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
wankelen
دیکشنری فارسی به هلندی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
tambalearse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
tituber
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لرزش داشتن
لرزش داشتن
barcollare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی