معنی لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
ঠোঁট ফেলা
تصویر لب و لوچه انداختن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
Pout
دیکشنری فارسی به انگلیسی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
fazer biquinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
schmollen
دیکشنری فارسی به آلمانی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
naburmuszać twarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
надувать губы
دیکشنری فارسی به روسی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
надувати губи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
hacer un puchero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
faire la moue
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
fare il broncio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
لب و لوچه انداختن
لب و لوچه انداختن
pruimen
دیکشنری فارسی به هلندی