ترجمه گله کردن به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با گله کردن
گله کردن
- گله کردن
- شکایت کردن شکوه کردن: پس (طبیب) پیش پیغمبر آمد علیه السلام گله کرد که مرین بنده را برای معالجت اصحاب بخدمت فرستاده اند و در این مدت کسی التفاتی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار