معنی کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
টাইল বসানো
تصویر کاشی گذاشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
Tile
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
colocar azulejos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
Fliesen verlegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
układać płytki
دیکشنری فارسی به لهستانی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
укладывать плитку
دیکشنری فارسی به روسی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
укладати плитку
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
poner baldosas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
carreler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
posare piastrelle
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کاشی گذاشتن
کاشی گذاشتن
tegels leggen
دیکشنری فارسی به هلندی