معنی قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
প্রোগ্রামযোগ্য
تصویر قابل برنامه ریزی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
Programmable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programmierbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programowalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
программируемый
دیکشنری فارسی به روسی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
програмований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programmable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programmabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قابل برنامه ریزی
قابل برنامه ریزی
programmeerbaar
دیکشنری فارسی به هلندی