معنی قابل حل
قابل حل
সমাধানযোগ্য
تصویر قابل حل
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با قابل حل
قابل حل
قابل حل
برگشودنی، آب شدنی
فرهنگ لغت هوشیار
قابل حل
قابل حل
Resolvable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قابل حل
قابل حل
resolúvel
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قابل حل
قابل حل
lösbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
قابل حل
قابل حل
rozwiązywalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
قابل حل
قابل حل
разрешимый
دیکشنری فارسی به روسی
قابل حل
قابل حل
розв'язний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قابل حل
قابل حل
resoluble
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قابل حل
قابل حل
résoluble
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قابل حل
قابل حل
risolvibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی