معنی فرزند داشتن
فرزند داشتن
সন্তান জন্মানো
تصویر فرزند داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با فرزند داشتن
فرزند داشتن
فرزند داشتن
Sire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
gerar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
плодить
دیکشنری فارسی به روسی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
zeugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
spłodzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
народжувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
engendrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
engendrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
generare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فرزند داشتن
فرزند داشتن
voortbrengen
دیکشنری فارسی به هلندی