معنی طراحی کردن
طراحی کردن
ডিজাইন করা
تصویر طراحی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با طراحی کردن
طراحی کردن
طراحی کردن
نقشه چیزی را کشیدن طرح چیزی را ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
طراحی کردن
طراحی کردن
Design
دیکشنری فارسی به انگلیسی
طراحی کردن
طراحی کردن
проектировать
دیکشنری فارسی به روسی
طراحی کردن
طراحی کردن
entwerfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
طراحی کردن
طراحی کردن
проектувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
طراحی کردن
طراحی کردن
projektować
دیکشنری فارسی به لهستانی
طراحی کردن
طراحی کردن
projetar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
طراحی کردن
طراحی کردن
progettare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
طراحی کردن
طراحی کردن
diseñar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
طراحی کردن
طراحی کردن
concevoir
دیکشنری فارسی به فرانسوی