معنی شکست خوردن
شکست خوردن
ব্যর্থ হওয়া
تصویر شکست خوردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با شکست خوردن
شکست خوردن
شکست خوردن
انهزام، مغلوب شدن، منهزم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
شکست خوردن
شکست خوردن
هزیمت یافتن، مغلوب شدن، گریختن از پیش دشمن، شکست یافتن
فرهنگ فارسی عمید
شکست خوردن
شکست خوردن
Fail
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شکست خوردن
شکست خوردن
терпеть неудачу
دیکشنری فارسی به روسی
شکست خوردن
شکست خوردن
scheitern
دیکشنری فارسی به آلمانی
شکست خوردن
شکست خوردن
зазнати невдачі
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شکست خوردن
شکست خوردن
ponieść porażkę
دیکشنری فارسی به لهستانی
شکست خوردن
شکست خوردن
失败
دیکشنری فارسی به چینی
شکست خوردن
شکست خوردن
falhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شکست خوردن
شکست خوردن
fallire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی