جدول جو
جدول جو

معنی سیلی زدن

سیلی زدن
ঘুসি মারা , চাবক মারা , থাপড় মারা , থাপ্পড় মারা
تصویری از سیلی زدن
تصویر سیلی زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی

واژه‌های مرتبط با سیلی زدن

سیلی زدن

سیلی زدن
ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چَک زَدَن، توگوشی زَدَن، کِشیده زَدَن، لَت زَدَن، تَپانچِه زَدَن، کاز زَدَن، سَرچَنگ زَدَن، صَفعِه زَدَن، صَفع
سیلی زدن
فرهنگ فارسی عمید