معنی سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
দুই পাশে বসা
تصویر سوار شدن دو طرفه
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
оседлать
دیکشنری فارسی به روسی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
spreizen
دیکشنری فارسی به آلمانی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
охоплювати дві сторони
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
siedzieć okrakiem
دیکشنری فارسی به لهستانی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
跨坐
دیکشنری فارسی به چینی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
montar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
cavalcare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
montar a horcajadas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
chevaucher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سوار شدن دو طرفه
سوار شدن دو طرفه
spreiden
دیکشنری فارسی به هلندی