معنی سردرگم
سردرگم
বিভ্রান্ত
تصویر سردرگم
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با سردرگم
سردرگم
سردرگم
کنایه از سراسیمه و حیران
فرهنگ لغت هوشیار
سردرگم
سردرگم
سرگردان، حیران، کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد
فرهنگ فارسی عمید
سردرگم
سردرگم
سرگردان، حیران
فرهنگ فارسی معین
سردرگم
سردرگم
Mystified
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سردرگم
سردرگم
озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
سردرگم
سردرگم
verwirrt
دیکشنری فارسی به آلمانی
سردرگم
سردرگم
збентежений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سردرگم
سردرگم
zdezorientowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
سردرگم
سردرگم
困惑的
دیکشنری فارسی به چینی
سردرگم
سردرگم
perplexo
دیکشنری فارسی به پرتغالی