معنی زخمی کردن
زخمی کردن
ছুরির আঘাত করা
تصویر زخمی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با زخمی کردن
زخمی کردن
زخمی کردن
Stab
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زخمی کردن
زخمی کردن
заколоть
دیکشنری فارسی به روسی
زخمی کردن
زخمی کردن
erstechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
زخمی کردن
زخمی کردن
заколоти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زخمی کردن
زخمی کردن
dźgać
دیکشنری فارسی به لهستانی
زخمی کردن
زخمی کردن
刺
دیکشنری فارسی به چینی
زخمی کردن
زخمی کردن
apunhalar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زخمی کردن
زخمی کردن
pugnalare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زخمی کردن
زخمی کردن
apuñalar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زخمی کردن
زخمی کردن
poignarder
دیکشنری فارسی به فرانسوی