معنی ریست کردن
ریست کردن
পুনরায় সেট করা
تصویر ریست کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با ریست کردن
ریست کردن
ریست کردن
Reset
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ریست کردن
ریست کردن
сбросить
دیکشنری فارسی به روسی
ریست کردن
ریست کردن
zurücksetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
ریست کردن
ریست کردن
скинути
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ریست کردن
ریست کردن
resetować
دیکشنری فارسی به لهستانی
ریست کردن
ریست کردن
重置
دیکشنری فارسی به چینی
ریست کردن
ریست کردن
redefinir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ریست کردن
ریست کردن
ripristinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ریست کردن
ریست کردن
restablecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ریست کردن
ریست کردن
réinitialiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی