معنی ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
টুকরো টুকরো হয়ে যাওয়া
تصویر ریز ریز شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
Crumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
крошиться
دیکشنری فارسی به روسی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
zerbröseln
دیکشنری فارسی به آلمانی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
кришитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
kruszyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
崩溃
دیکشنری فارسی به چینی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
desintegrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
sbriciolarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
desmenuzar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ریز ریز شدن
ریز ریز شدن
émietter
دیکشنری فارسی به فرانسوی