معنی رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
র্যাঙ্ক করা
تصویر رتبه بندی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
Rank
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
классифицировать
دیکشنری فارسی به روسی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
einstufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
ранжувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
klasyfikować
دیکشنری فارسی به لهستانی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
排名
دیکشنری فارسی به چینی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
classificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
classificare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
clasificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
رتبه بندی کردن
رتبه بندی کردن
classer
دیکشنری فارسی به فرانسوی