معنی خوبی
خوبی
ভালবাসা
تصویر خوبی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با خوبی
خوبی
خوبی
زیبائی، جمال، سرسبزی
فرهنگ لغت هوشیار
خوبی
خوبی
مقابلِ بدی، خوب بودن، پسندیده بودن، نیکویی، زیبایی
فرهنگ فارسی عمید
خوبی
خوبی
نیک بودن، پسندیده بودن، زیبایی، جمال
فرهنگ فارسی معین
خوبی
خوبی
Goodness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خوبی
خوبی
доброта
دیکشنری فارسی به روسی
خوبی
خوبی
Güte
دیکشنری فارسی به آلمانی
خوبی
خوبی
доброта
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خوبی
خوبی
dobroć
دیکشنری فارسی به لهستانی
خوبی
خوبی
善良
دیکشنری فارسی به چینی
خوبی
خوبی
bondade
دیکشنری فارسی به پرتغالی