ترجمه خزیدن به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با خزیدن
خزیدن
- خزیدن
- روی سینه و شکم خود را به روی زمین کشیدن، آهسته به جایی درآمدن و در کنجی نهان شدن
فرهنگ فارسی معین
خزیدن
- خزیدن
- حرکت کردن با کشیدن بدن بر روی زمین، آهسته حرکت کردن و به جایی وارد شدن
فرهنگ فارسی عمید