جدول جو
جدول جو

معنی جبران کردن

جبران کردن
পাপ মোচন করা , ক্ষতিপূরণ দেওয়া , পুনরুদ্ধার করা
تصویری از جبران کردن
تصویر جبران کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی

واژه‌های مرتبط با جبران کردن

جبران کردن

جبران کردن
تلافی کردن (خسارت و مانند آن)، استخوان شکسته را بستن و بحال اصل برگرداندن
فرهنگ لغت هوشیار

جبران کردن

جبران کردن
تلافی کردن صدمه و خسارتی که به کسی وارد شده
جبران کردن
فرهنگ فارسی عمید