ترجمه جمع آوری کردن به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
معنی جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- সংগ্রহ করা , সংগ্রহ করা , একত্রিত করা , আঁচড়ানো
تصویر جمع آوری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با جمع آوری کردن
جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- ansammeln, anhäufen, zusammenstellen, sammeln, versammeln, harken
دیکشنری فارسی به آلمانی
جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- accumuler, amasser, collationner, collecter, rassembler, glaner, ratisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی