معنی پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
পূর্বধারণা করা
تصویر پیش فرض گرفتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
Presuppose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
предполагать
دیکشنری فارسی به روسی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
voraussetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
припускати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
zakładać
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
假定
دیکشنری فارسی به چینی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
pressupor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
presupporre
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
presuponer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پیش فرض گرفتن
پیش فرض گرفتن
présupposer
دیکشنری فارسی به فرانسوی