معنی پیر شدن
پیر شدن
বয়স বাড়ানো
تصویر پیر شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پیر شدن
پیر شدن
پیر شدن
کلان سال شدن کهن سال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیر شدن
پیر شدن
Age
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیر شدن
پیر شدن
стареть
دیکشنری فارسی به روسی
پیر شدن
پیر شدن
altern
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیر شدن
پیر شدن
старіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیر شدن
پیر شدن
starzeć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیر شدن
پیر شدن
变老
دیکشنری فارسی به چینی
پیر شدن
پیر شدن
envelhecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیر شدن
پیر شدن
invecchiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیر شدن
پیر شدن
envejecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی