معنی پایه زدن
پایه زدن
ত্রাস তৈরি করা
تصویر پایه زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پایه زدن
پایه زدن
پایه زدن
Truss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پایه زدن
پایه زدن
связывать
دیکشنری فارسی به روسی
پایه زدن
پایه زدن
verstricken
دیکشنری فارسی به آلمانی
پایه زدن
پایه زدن
споруджувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پایه زدن
پایه زدن
wzmacniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
پایه زدن
پایه زدن
支撑
دیکشنری فارسی به چینی
پایه زدن
پایه زدن
tracionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پایه زدن
پایه زدن
irrigidire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پایه زدن
پایه زدن
trazar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پایه زدن
پایه زدن
tracer
دیکشنری فارسی به فرانسوی