معنی پل زدن
پل زدن
সেতু তৈরি করা
تصویر پل زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پل زدن
پل زدن
پل زدن
بنا کردن پل پل بستن پل ساختن پل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پل زدن
پل زدن
Bridge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پل زدن
پل زدن
мостить
دیکشنری فارسی به روسی
پل زدن
پل زدن
überbrücken
دیکشنری فارسی به آلمانی
پل زدن
پل زدن
будувати міст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پل زدن
پل زدن
budować most
دیکشنری فارسی به لهستانی
پل زدن
پل زدن
架桥
دیکشنری فارسی به چینی
پل زدن
پل زدن
fazer ponte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پل زدن
پل زدن
costruire un ponte
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پل زدن
پل زدن
puentear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی