معنی پرشده
پرشده
ভর্তি
تصویر پرشده
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پرشده
پرشده
پرشده
Crammed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرشده
پرشده
переполненный
دیکشنری فارسی به روسی
پرشده
پرشده
voll
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرشده
پرشده
переповнений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرشده
پرشده
zapchany
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرشده
پرشده
塞满的
دیکشنری فارسی به چینی
پرشده
پرشده
abarrotado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرشده
پرشده
pieno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرشده
پرشده
atiborrado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پرشده
پرشده
bourré
دیکشنری فارسی به فرانسوی