معنی پرخوری کردن
پرخوری کردن
অতিরিক্ত খাওয়া
تصویر پرخوری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پرخوری کردن
پرخوری کردن
پرخوری کردن
Overeat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
переедать
دیکشنری فارسی به روسی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
überessen
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
переїдати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
przejadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
暴饮暴食
دیکشنری فارسی به چینی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
comer em excesso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
mangiare troppo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
comer en exceso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پرخوری کردن
پرخوری کردن
manger en excès
دیکشنری فارسی به فرانسوی