معنی پر شده
پر شده
প্যাডেড , ভর্তি
تصویر پر شده
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پر شده
پر شده
پر شده
Padded, Stuffed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پر شده
پر شده
обитый , фаршированный
دیکشنری فارسی به روسی
پر شده
پر شده
gepolstert, gestopft
دیکشنری فارسی به آلمانی
پر شده
پر شده
оббитий , нафарширований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پر شده
پر شده
wyściełany, nadziewany
دیکشنری فارسی به لهستانی
پر شده
پر شده
加垫的 , 填充的
دیکشنری فارسی به چینی
پر شده
پر شده
acolchoado, recheado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پر شده
پر شده
imbottito, ripieno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پر شده
پر شده
acolchonado, relleno
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پر شده
پر شده
rembourré, farci
دیکشنری فارسی به فرانسوی