معنی پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
পালক লাগানো
تصویر پر پرواز کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
Feather
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
оперять
دیکشنری فارسی به روسی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
beflügeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
оперяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
opierzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
羽化
دیکشنری فارسی به چینی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
emplumar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
piumare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
emplumar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پر پرواز کردن
پر پرواز کردن
emplumer
دیکشنری فارسی به فرانسوی