معنی بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
অস্ত্রহীন করা
تصویر بی سلاح کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
Disarm
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
разоружать
دیکشنری فارسی به روسی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
entwaffnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
роззброювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
rozbrajać
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
解除武装
دیکشنری فارسی به چینی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
desarmar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
disarmare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
desarmar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی سلاح کردن
بی سلاح کردن
désarmer
دیکشنری فارسی به فرانسوی