معنی بی حس کننده
بی حس کننده
অবশ , অসাড়ভাবে
تصویر بی حس کننده
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با بی حس کننده
بی حس کننده
بی حس کننده
Numbing, Numbly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی حس کننده
بی حس کننده
онемевший , онемело
دیکشنری فارسی به روسی
بی حس کننده
بی حس کننده
taub, gefühllos
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی حس کننده
بی حس کننده
онімівший , оніміло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی حس کننده
بی حس کننده
odrętwiały, odrętwiale
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی حس کننده
بی حس کننده
麻木的 , 麻木不仁地
دیکشنری فارسی به چینی
بی حس کننده
بی حس کننده
entorpecido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی حس کننده
بی حس کننده
intorpidito, in modo intorpidito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی حس کننده
بی حس کننده
entumecido, sin sentir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی حس کننده
بی حس کننده
engourdi, sans ressentir
دیکشنری فارسی به فرانسوی