معنی بال زدن
بال زدن
পাখা ঝাপটানো
تصویر بال زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با بال زدن
بال زدن
بال زدن
Flap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بال زدن
بال زدن
хлопать
دیکشنری فارسی به روسی
بال زدن
بال زدن
flattern
دیکشنری فارسی به آلمانی
بال زدن
بال زدن
махати крилами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بال زدن
بال زدن
trzepotać skrzydłami
دیکشنری فارسی به لهستانی
بال زدن
بال زدن
拍打
دیکشنری فارسی به چینی
بال زدن
بال زدن
bater as asas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بال زدن
بال زدن
battere le ali
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بال زدن
بال زدن
aletear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بال زدن
بال زدن
battre des ailes
دیکشنری فارسی به فرانسوی