معنی به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
কেন্দ্রীয়ভাবে
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
Focally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
фокусно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
fokussiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
фокусно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
ogniskowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
集中地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
de maneira focal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
in modo focale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
de manera focal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور نقطه ای
به طور نقطه ای
de manière focale
دیکشنری فارسی به فرانسوی