معنی به طور موسمی
به طور موسمی
মৌসুমীভাবে
تصویر به طور موسمی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور موسمی
به طور موسمی
به طور موسمی
Seasonably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور موسمی
به طور موسمی
сезонно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور موسمی
به طور موسمی
saisonbedingt
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور موسمی
به طور موسمی
сезонно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور موسمی
به طور موسمی
sezonowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور موسمی
به طور موسمی
季节性地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور موسمی
به طور موسمی
de forma sazonal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور موسمی
به طور موسمی
stagionalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور موسمی
به طور موسمی
de manera estacional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور موسمی
به طور موسمی
de manière saisonnière
دیکشنری فارسی به فرانسوی