معنی به طور موقتی
به طور موقتی
অস্থায়ীভাবে
تصویر به طور موقتی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور موقتی
به طور موقتی
به طور موقتی
Provisionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور موقتی
به طور موقتی
временно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور موقتی
به طور موقتی
vorläufig
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور موقتی
به طور موقتی
тимчасово
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور موقتی
به طور موقتی
tymczasowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور موقتی
به طور موقتی
临时地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور موقتی
به طور موقتی
provisoriamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور موقتی
به طور موقتی
provvisoriamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور موقتی
به طور موقتی
provisionalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور موقتی
به طور موقتی
provisoirement
دیکشنری فارسی به فرانسوی