ترجمه به طور مداوم به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
معنی به طور مداوم
- به طور مداوم
- ধারাবাহিকভাবে , অবিচলভাবে , অবিরতভাবে , অবিরামভাবে
تصویر به طور مداوم
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور مداوم
به طور مداوم
- به طور مداوم
- последовательно , постоянно , непрерывно , беспрестанно , беспрерывно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور مداوم
- به طور مداوم
- consistentemente, constantemente, continuamente, incessantemente, de forma incessante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور مداوم
- به طور مداوم
- consistentemente, constantemente, continuamente, incesantemente, de manera incesante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور مداوم
- به طور مداوم
- de manière constante, constamment, continuellement, incessamment, de manière incessante
دیکشنری فارسی به فرانسوی