معنی به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
ভাস্কর্যভাবে
تصویر به طور مجسمه ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
Statuesquely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
статуэтно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
statuenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
як статуя
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
posągowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
像雕像一样
دیکشنری فارسی به چینی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
de maneira escultural
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
in modo scultoreo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
de manera escultórica
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور مجسمه ای
به طور مجسمه ای
de manière sculpturale
دیکشنری فارسی به فرانسوی