معنی به طور متناوب
- به طور متناوب
- বিরতিভাবে
واژههای مرتبط با به طور متناوب
به طور متناوب
- به طور متناوب
- Intermittently
به طور متناوب
- به طور متناوب
- прерывисто
به طور متناوب
- به طور متناوب
- intermittierend
به طور متناوب
- به طور متناوب
- переривчасто
به طور متناوب
- به طور متناوب
- przerywanie
به طور متناوب
- به طور متناوب
- 间歇地
به طور متناوب
- به طور متناوب
- de maneira intermitente
به طور متناوب
- به طور متناوب
- in modo intermittente
به طور متناوب
- به طور متناوب
- de manera intermitente
به طور متناوب
- به طور متناوب
- de manière intermittente
