معنی به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
খণ্ডিতভাবে
تصویر به طور لکه لکه
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
Patchily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
пятнисто
دیکشنری فارسی به روسی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
fleckig
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
плямисто
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
nieregularnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
斑驳地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
irregularmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
a macchie
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
irregularmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور لکه لکه
به طور لکه لکه
irrégulièrement
دیکشنری فارسی به فرانسوی