معنی به طور گربه ای
به طور گربه ای
বিড়ালের মতো
تصویر به طور گربه ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور گربه ای
به طور گربه ای
به طور گربه ای
Felinely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
кошачье
دیکشنری فارسی به روسی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
katzenartig
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
котячий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
koci
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
像猫一样地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
de maneira felina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
in modo felino
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
de manera felina
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور گربه ای
به طور گربه ای
de manière féline
دیکشنری فارسی به فرانسوی