معنی به طور کور
به طور کور
অন্ধভাবে
تصویر به طور کور
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور کور
به طور کور
به طور کور
Blindly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور کور
به طور کور
вслепую
دیکشنری فارسی به روسی
به طور کور
به طور کور
blind
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور کور
به طور کور
сліпо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور کور
به طور کور
ślepo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور کور
به طور کور
盲目地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور کور
به طور کور
cegamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور کور
به طور کور
ciecamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور کور
به طور کور
ciegamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور کور
به طور کور
aveuglément
دیکشنری فارسی به فرانسوی