معنی به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
সম্ভবভাবে
تصویر به طور قابل انجام
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
Feasibly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
осуществимо
دیکشنری فارسی به روسی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
realisierbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
здійсненно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
wykonalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
可行地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
de maneira viável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
in modo fattibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
de manera factible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور قابل انجام
به طور قابل انجام
de manière faisable
دیکشنری فارسی به فرانسوی