معنی به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- অস্থিরভাবে
واژههای مرتبط با به طور غیرملموس
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- Intangibly
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- нематериально
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- immateriell
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- нематеріально
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- niematerialnie
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- 无形地
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- de maneira intangível
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- in modo intangibile
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- de manera intangible
به طور غیرملموس
- به طور غیرملموس
- de manière intangible
