معنی به طور ظاهری
به طور ظاهری
আপাতদৃষ্টিতে , বাহ্যিকভাবে
تصویر به طور ظاهری
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور ظاهری
به طور ظاهری
به طور ظاهری
внешне
دیکشنری فارسی به روسی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
scheinbar, äußerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
зовні
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
pozornie, zewnętrznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
表面上地 , 表面上
دیکشنری فارسی به چینی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
aparentemente, externamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
apparentemente, esternamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
aparentemente, externamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
apparemment, extérieurement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
ogenschijnlijk, uiterlijk
دیکشنری فارسی به هلندی