معنی به طور شن مانند
به طور شن مانند
বালি মতো
تصویر به طور شن مانند
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور شن مانند
به طور شن مانند
به طور شن مانند
Grittily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
песчаный
دیکشنری فارسی به روسی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
sandig
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
піщаний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
piaszczysty
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
粗糙地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
de maneira arenosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
in modo sabbioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
de manera arenosa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور شن مانند
به طور شن مانند
de manière sablonneuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی