معنی به طور بی پناه
به طور بی پناه
অসহায়ভাবে
تصویر به طور بی پناه
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور بی پناه
به طور بی پناه
به طور بی پناه
Helplessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
беспомощно
دیکشنری فارسی به روسی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
hilflos
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
безпорадно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
bezradnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
无助地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
de maneira impotente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
in modo impotente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
de manera impotente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور بی پناه
به طور بی پناه
de manière impuissante
دیکشنری فارسی به فرانسوی