معنی به طور برونشی
به طور برونشی
শ্বাসনালীর মাধ্যমে
تصویر به طور برونشی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به طور برونشی
به طور برونشی
به طور برونشی
бронхиально
دیکشنری فارسی به روسی
به طور برونشی
به طور برونشی
bronchial
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور برونشی
به طور برونشی
бронхіально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور برونشی
به طور برونشی
oskrzelowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور برونشی
به طور برونشی
支气管地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور برونشی
به طور برونشی
de forma brônquica
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور برونشی
به طور برونشی
bronchiale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور برونشی
به طور برونشی
de manera bronquial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور برونشی
به طور برونشی
de manière bronchique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور برونشی
به طور برونشی
bronchiaal
دیکشنری فارسی به هلندی