معنی به صورت نموداری
به صورت نموداری
চিত্রবিশেষভাবে
تصویر به صورت نموداری
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به صورت نموداری
به صورت نموداری
به صورت نموداری
Diagrammatically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
диаграмматически
دیکشنری فارسی به روسی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
diagrammatisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
діаграматично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
diagramatycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
图示地
دیکشنری فارسی به چینی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
de maneira diagramática
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
in modo diagrammatico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
de manera diagramática
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به صورت نموداری
به صورت نموداری
de manière diagrammatique
دیکشنری فارسی به فرانسوی