معنی به زمین افتادن
به زمین افتادن
পড়ে যাওয়া
تصویر به زمین افتادن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به زمین افتادن
به زمین افتادن
به زمین افتادن
Tumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
падать
دیکشنری فارسی به روسی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
fallen
دیکشنری فارسی به آلمانی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
падати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
upadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
摔倒
دیکشنری فارسی به چینی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
cair
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
cadere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
caer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به زمین افتادن
به زمین افتادن
tomber
دیکشنری فارسی به فرانسوی